مباني نظري و پيشينه پژوهش رضايت شغلي

دانلود ارزان فايل هاي دانشجويي و دانش آموزي

مباني نظري و پيشينه پژوهش رضايت شغلي ( فصل دوم پايان نامه )

۳ بازديد
دسته بندي روانشناسي
فرمت فايل docx
حجم فايل 57 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

مباني نظري و پيشينه پژوهش رضايت شغلي ( فصل دوم پايان نامه ) در 30 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

 

 

 

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد و دكترا (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

 

  • همرا با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
  • توضيحات نظري كامل در مورد متغير
  • پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
  • رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
  • منبع : دارد (به شيوه APA)
  • نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از مباني نظري متغير:

بازدهي كاركناني كه رضايت شغلي دارند و آنان كه از كار خود ناراضي مي‌باشند، همواره مورد بحث و بررسي صاحبنظران بوده است. پژوهشگراني كه به ارزشهاي انساني اهميت مي‌دهند، چنين استدلال مي‌كنند كه رضايت شغلي بايد از جمله هدفهاي اصلي سازمان باشد و سازمانها بايد شرايطي را فراهم آورند كه كاركنان را راضي نگه‌ دارند. برخي ديگر به ارتباط رضايت شغلي‌ با بهبود انگيزش كاركنان مي‌انديشند و به افزايش كارايي در نتيجه بهبود انگيزش توجه مي‌كنند. نقش نيروي انساني كارامد و پرانگيزه مستقيم در وظايف خطير و پراهميت منابع انساني اثر مي‌گذارد. منابع انساني عمده‌‌ترين سرمايه و عامل راهبردي هر سازمان به حساب مي‌آيد، به‌ويژه در سازمانهاي دولتي اعمال سياستهاي خط‌مشي‌گذاران و برنامه‌ريزان از طريق منابع انساني انجام مي‌پذيرد. منابع انساني راضي و پر انگيزه در پيشبرد سياستها و برنامه‌هاي تنظيمي نقش بسيار مهمي را ايفا مي‌كنند. شناخت ميزان رضايت شغلي كاركنان مي‌تواند مديران را در پيشرفت و بهبود بهره‌وري منابع انساني ياري رساند. عوامل رضايت شغلي در هر سازماني مي‌تواند به اقتضاي شرايط آن سازمان متفاوت باشد. در دستگاههاي دولتي كه به دنبال تأمين آسايش و آرامش مردم و تحقق آرمانهاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مدون مي‌باشند، رضايت منابع انساني نقش بسزايي دارد. بي‌شك كارمندان راضيتر، ‌اثربخشي بيشتري دارند و بهتر مي‌توانند سازمان را در رسيدن به اهداف سازماني ياري رسانند. هر چه كاركنان راضيتر باشند، با انگيزه بيشتري به فعاليتهاي روزمره خود مي‌پردازند. از همين روست كه كارايي بيشتري نيز دارند. شناخت ميزان رضايت شغلي كاركنان مي‌تواند نقش مستقيمي در تحقق آرمانها، ‌اهداف بلند مدت و وظايف روزمره داشته باشد(رجب بيگي و همكاران، 1385).

 

 

 

تعريف «شغل» 

«شغل از نظر لغوي، به معناي به كار واداشتن كسي است و آنچه مايه مشغوليت مي باشد. از طريق اشتغال، فرد فعالانه در جريان توليد و خدمات مشاركت مي كند و پاداشي نقدي ياجنسي دريافت مي دارد. كار و شغل فعاليتي بدني يا فكري در جهت توليد و خدمت است. به طور كلي، كار فعاليتي است كه از كسي خواسته شده و در مقابل آن، به وي مزد پرداخت مي شود. به طورخلاصه، مي توان گفت: شغل يعني كاري كه فرد، مشغول به انجام آن است و از طريق آن، هم انجام وظيفه مي كند و هم امرار معاش مي نمايد. در تعريفي ديگر، «شغل » عبارت است از گروهي ازموقعيت هاي مشابه دريك مؤسسه، اداره يا كارگاه كه افراد واجد شروط خاص، مي توانند اين موقعيت ها رااحراز كنند و وظايف محوله را انجام دهند (شفيع آبادي، 1376).

تعريف «رضايت شغلي»  

«رضايت شغلي» مجموعه اي از احساسات و باورهاست كه افراد در مورد مشاغل كنوني خود دارند. رضايت شغلي يكي از عوامل مهم در موفقيت شغلي است; عاملي كه موجب افزايش كارايي و نيز احساس رضايت فردي مي گردد. . رضايت شغلي يعني دوست داشتن شرايط ولوازم يك شغل، شرايطي كه درآن كارانجام مي‌گيرد و پاداشي كه براي آن دريافت مي شود (ميردريكوندي، 1389).

با توجه به مطالب مزبور، مي توان گفت: «رضايت شغلي » يعني احساس خرسندي و خشنودي كه فرد از كار خود مي كند و لذتي كه از آن مي برد و در پي آن، به شغل خود دل گرمي و وابستگي پيدامي كند. «رضايت شغلي » حالتي مطبوع، عاطفي و مثبت حاصل از ارزيابي شغل يا تجارب شغلي است; مفهومي داراي ابعاد، جنبه ها و عوامل گوناگون كه بايد مجموعه آن ها را در نظر گرفت. از جمله اين عوامل، مي توان به صفات كارگر و كارمند، نوع كار، محيط كار و روابط انساني كار اشاره نمود (ميردريكوندي، 1389).

فيشر[1] و هانا[2] رضايت شغلي را عاملي دروني مي دانند و آن را نوعي سازگاري عاطفي با شغل و شرايط اشتغال مي انگارند؛ يعني اگر شغل مورد نظر، لذت مطلوب را براي فرد تامين كند، او از شغلش راضي است. در مقابل، چنانچه شغل موردنظررضايت ولذت مطلوب رابه فردندهد، دراين حالت، اوازكارخودمذمت مي نمايد و درصدد تغيير آن برمي آيد (ميردريكوندي، 1389).

به نظر هاپاك[3] «رضايت شغلي» مفهومي پيچيده و چندبعدي است و با عوامل رواني، جسماني و اجتماعي ارتباط دارد. تنها يك عامل موجب رضايت شغلي نمي شود، بلكه تركيب معيني از مجموعه عوامل گوناگون سبب مي گردد كه شاغل در لحظه معيني از زمان، از شغلش احساس رضايت كند و به خود بگويد كه از شغلش راضي است و از آن لذت مي برد (ميردريكوندي، 1389).

از تعاريف ارائه شده درباره «رضايت شغلي»، چنين برمي آيد كه اين مفهوم بيانگر احساسات و نگرش هاي مثبتي است كه شخص نسبت به شغلش دارد. وقتي گفته مي شود كه كسي از رضايت شغلي سطح بالايي برخوردار است; يعني به طور كلي، شغلش را دوست مي دارد، براي آن ارزش زيادي قايل است و به گونه اي مثبت به آن مي نگرد و در يك كلام، از احساس خوب و مطلوبي نسبت به آن برخوردار است (ميردريكوندي، 1389).

عوامل موثر در رضايت شغلي

عوامل متعددي وجود دارد كه در كنار هم مي توانند ايجاد كننده رضايت شغلي در افراد باشد. چه بسا تنها نبود يك عامل از مجموع اين عوامل مي تواند از ايجاد رضايت در فرد بكاهد يا حتي او را در زمره افراد ناراضي از شغل خود قرار دهد. ميزان درآمد، وجهه اجتماعي، امكان ارتقاي شغلي، نحوه مديريت در محل كار، عدم تبعيض و ميزان آگاهي فرد از شغل خود از مهمترين عوامل ايجاد رضايت شغلي در افراد است.

 


[1] Fisher

[2] Hanna

[3] Hoppock

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود