دسته بندي | روانشناسي |
فرمت فايل | docx |
حجم فايل | 81 كيلو بايت |
پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود
پرداخت و دانلود
مباني نظري و پيشينه مديريت (فصل دوم پايان نامه)
در 43 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي و فارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx
قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه
مديريت در مفهوم كلي و عام آن، به گونه ها و با ديدگاه هاي متعدد تعريف شده است. به طوري كه بايد گفت به تعداد نويسندگان اين رشته، از مديريت تعريف به عمل آمده است. با اين همه انديشمندان مديريت در يك نكته اتفاق نظر دارند و آن، اداره كردن سازمان با استفاده صحيح و منطقي از منابع انساني و مادي براي رسيدن به هدف سازمان مي باشد ( قرائي مقدم، 1382).
از مديريت تعاريف متعددي ارائه شده است و عمدتاً آن را شامل « برنامه ريزي، سازماندهي، كارگزيني، هدايت و رهبري، كنترل و نظارت » دانسته اند، اما با توجه به تحولات چند ساله اخير و نظر به اينكه توجه به اخلاقيات و منابع انساني در مديريت امروز جايگاه خاصي پيدا كرده است، تعريف زير براي مديريت در شرايط حاضر، مناسبتر به نظر مي رسد. از نگاه برخي صاحبنظران، مديريت تركيبي از علم و هنر براي پديد آوردن محيطي مناسب مي باشد كه در آن همفكري و همكاري با ديگران به منظور شكل دادن به فرايندي كارساز امكانپذير مي گردد و همچنين طي آن، استفاده بهينه از منابع، براي عرضه خدمات يا كالاهايي قابل رقابت، جهت جلب رضايت متقاضيان آنها، با پرهيز از بروز هرگونه عواقب نامطلوب تحقق مي يابد ( رحمان سرشت، 1384 ).
« كيمبل وايلز[1]» در تعريف مديريت و رهبري آموزشي مي گويد: « رهبري آموزشي عبارتست از ياري و مدد به بهبود كار آموزشي و هر عملي كه بتواند معلم را يك قدم پيش تر ببرد». همچنين به نظر او نقش مدير و رهبر آموزشي عبارت است از « حمايت، تقويت، ياري و مساعدت و سرانجام همكاري كردن، نه دستور دادن و هدايت كردن » ( قرائي مقدم، 1382 ).
مديريت، فرايند به كارگيري مؤثر و كارآمد منابع مادي و انساني در برنامه ريزي، سازماندهي، بسيج منابع و امكانات، هدايت و كنترل است كه براي دستيابي به اهداف سازماني و بر اساس نظام ارزشي مورد قبول صورت مي گيرد. تاكنون تعاريف متعددي براي مديريت ارائه شده است. برخي از مهمترين تعاريفي كه ارائه شده، به قرار زير است:
- هنر انجام امور به وسيله ديگران
- فرايندي كه طي آن تصميم گيري در سازمان ها صورت مي پذيرد
- انجام وظايف برنامه ريزي، سازماندهي، رهبري، هماهنگي و كنترل
- علم و هنر هماهنگي كوششها و مساعي اعضاي سازمان و استفاده از منابع براي نيل به اهداف سازماني
بازي كردن نقش رهبر، منبع اطلاعاتي، تصميم گيرنده و رابط براي اعضاي سازمان ( كونتر[2] و همكاران، ترجمه چمران، 1380).
تعريف ذيل، مفاهيم كليدي مديريت را در بردارد:
- مديريت يك فرايند است.
- مفهوم نهفته مديريت، هدايت تشكيلات انساني است.
- مديريت مؤثر، تصميم هاي مناسبي مي گيرد و به نتايج مطلوبي دست مي يابد.
- مديريت كارا به تخصيص و مصرف مدبرانه مي گويند.
- مديريت بر فعاليت هاي هدفدار تمركز دارد ( جاسبي، 1370).
« ماري پاركر فالت[3]» در تعريف مديريت مي گويد: « مديريت هنر انجام دادن كارها به وسيله ديگران است». در اين معني هركس بتواند كارها را با استفاده از نيروي ديگران به انجام برساند مدير است. به عبارت ديگر، مدير هماهنگ كننده و كنترل كننده فعاليت هاي دسته جمعي براي رسيدن به هدف مطلوب سازمان با حداكثر كارايي است. در همين رابطه « هنري فايول[4]» در تعريف مديريت مي گويد: « مديريت عبارت است از علم و هنر متشكل و هماهنگ كردن، رهبري و كنترل فعاليت هاي دسته جمعي به منظور رسيدن به هدف مطلوب با حداكثر كارايي». برخي هم مديريت را دانش اداره كردن و بهره گيري منطقي و عقلائي از منابعي كه در راه رسيدن به هدف يا هدف هاي معلوم در اختيار گذاشته شده است، تعريف مي كنند. استونر[5] مي گويد: « مديريت، فرايند، برنامه ريزي، سازماندهي، هدايت و كنترل كوشش هاي سازمان و استفاده از تمام منابع سازمان براي دستيابي به اهداف معين سازماني است». آنچه از اين تعريف بر مي آيد آن است كه وظيفه اصلي مديريت، استفاده از همه منابع و امكانات براي رسيدن به هدف هاي سازماني مي باشد. بنابراين مي توان گفت: مدير خوب كسي است كه با استفاده صحيح، منطقي و عقلائي از منابع مادي و انساني، سازمان را براي رسيدن به هدف خود كه برآورنده يكي از نيازهاي جامعه است، رهبري و هدايت مي كند (قرائي مقدم، 1382 ).
2-1-2 . مديريت كلاس
نهاد آموزش و پرورش، يكي از بزرگترين توليدكنندگان اطلاعات و بي ترديد عمده ترين مصرف كننده و ذخيره كننده اطلاعات و دانايي محسوب مي شود. اين مهم در كشور ما به علت توسعه كمي آموزش و پرورش و توجه به مؤلفه هاي ديني و ملي و فرهنگي از گستردگي و ارزش بالايي برخوردار است. توليد دانش و كاربرد آن در فرايند تعليم و تربيت، موجب افزايش دانايي و توانايي يادگيرندگان و معلمان شده و آموزش و پرورش را در مهم ترين مأموريت خود؛ يعني، تربيت نيروي انساني توانمند و كارآمد بيش از گذشته توفيق خواهد داد ( جوادي بورا و نازكتبار، 1389).
تاكنون، تعاريف متعددي براي مديريت كلاس، ارائه شده است. نظريه هايي كه در خصوص سبكهاي مديريت وجود دارد بسيار است مانند نظريه همكاري چستر بارنارد[6] (1983)، نظريه همسازي وايت بك[7] وكريس آرگريس[8](1954)، نظريه سلسله مراتب مازلو[9](1954و1970)، نظريه هاي X وYداگلاس مك گرگور[10] (1960) و نظريه رنسيس ليكرت[11] (1961،1967) كه همگي در خصوص فرد وسازمان مي باشند (عرب شهراب؛ ساكي، 1389).
اما پژوهش حاضر سبكهاي مديريت را بر اساس نظريه وولفگانگ و گليكمن ( 1996 )، مورد توجه قرار داده است. بر اين اساس، سبكهاي مديريت كلاس عبارتند از : سبك مداخله گر ، سبك غير مداخله گر و سبك تعاملي .
واژۀ «مديريت كلاس» در اغلب تعاريف سنتي ، هم معنا با واژۀ انظباط به كار رفته است . به عنوان مثال دويل[12] (1986) مديريت كلاس را "درمان بدرفتاري هاو اختلالاتي كه در محيط آموزشي رخ مي دهد"
[1] - Kimblle Wiles
[2] - Kounter
[3] - Mary Parker Follet
[4] - Henry Faiol
3 - Stonner
[6]- Chester Barnard
[7] - White Back
[8] - Chris Argyris
[9]- Mazlow
[10] - Mc Gregor
[11] - Likert
[12] - Doyl
پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود
پرداخت و دانلود