دسته بندي | روانشناسي |
فرمت فايل | docx |
حجم فايل | 98 كيلو بايت |
پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود
پرداخت و دانلود
مباني نظري و پيشينه پژوهش (فصل دوم پايان نامه ارشد) حافظه و نظريه هاي حافظه در 57 صفحه ورد قابل .يرايش با فرمت doc
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد و دكترا (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
- همرا با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
- توضيحات نظري كامل در مورد متغير
- پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
- رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
- منبع : دارد (به شيوه APA)
- نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc
قسمتي از مباني نظري متغير:
ماهيت حافظهي انسان
يكي از حوزههاي بانفوذ و مورد علاقهي محققان در روانشناسي شناختي مطالعات مربوط به حافظه است ( كرمي نوري، 1390). اصطلاح حافظه مفهومي كلي دارد و به آن گروه از جريانات رواني كه فرد را به ذخيره كردن تجارب و ادراكات و يادآوري مجدد آنها قادر ميسازد، اطلاق ميشود ( سولسو[1]، 1991). حافظه روندي است كه به وسيلهي آن اطلاعات كد گذاري، ذخيره، و بعداً يادآوري ميشود
( توماس[2] و كندل، 2002). در واقع بدون در اختيار داشتن حافظه و مهارتهاي آن زندگي با سرعت فزايندهاي از هم ميپاشيد و زير بناي تمام تفكرات و ايدهها و اساس آنچيزي است كه يادگرفتهايم
( ساعد، 1389). قديمي ترين تعريف از حافظه به ديدگاه افلاطون بر ميگردد. وي حافظه را به قفس پرندگان تشبيه كرد: ورود پرندهي جديد به قفس مانند ورود اطلاعات جديد به حافظه است و گرفتن يك پرنده از قفس به مثابه به يادآوردن اطلاعات جديد از حافظه است.
به نظر افلاطون يادآوري اطلاعات به سه دليل دچار وقفه ميشود:
اول آن كه پرندهي مورد نظر از همان ابتدا در قفس جاي نگرفته باشد، يعني هيچگونه بازنمايي از حادثه ( مادهي يادگيري ) مورد نظر در حافظه موجود نباشد. در اين صورت ناتواني يادآوري به عدم يادگيري اوليه مربوط ميشود.
دوم آنكه ممكن است پرنده در هنگام اقامت در قفس مرده باشد در اينجا ناتواني يادآوري به مرحلهي
نگهداري اطلاعات مربوط ميشود.
سوم آنكه ممكن است پرنده در قفس يكي از هزاران پرندهاي باشد كه در قفس است، ولي در موقعيت خاص قادر به گرفتن آن نيستم، هرچند كه در زمان ديگري ممكن است موفق به گرفتن آن شويم؛ در اينجا ناتواني در يادآوري به مشكلات مرحلهي بازيابي اشاره ميكند ( گالوو و آيزنك[3]، 1996). اين استعاره افلاطون هرچند از يك منظر مكانيكي و فضايي به حافظه مينگرد كه امروزه مورد قبول محققان حافظه نيست، ولي اين امكان را فراهم ساخت كه تمايز مهمي بين سه مرحلهي يادگيري اطلاعات، نگهداري اطلاعات و بازيابي اطلاعات شناسايي ميشود، تمايزي كه در سه دههي گذشته محور اصلي مطالعات مربوط به حافظه بوده است (كرمي نوري، 1390). ا
از زمان لاك[4]، هيوم[5]، هارتلي[6] و ديگر فلاسفه انگليسي قرنهاي 17 و 18 تداعي به عنوان مركز ثقل تمام فرايندهاي تفكر در نظر گرفته ميشد. در خلال سالهاي قرن نوزدهم، تداعيگرايي نظر غالب بر حافظه و فرايندهاي مربوط بود كه در قرن بيستم اثر آنرا مي توان در نوشتههاي افرادي مانند پاولف [7] و ثرندايك [8] مشاهده كرد. « تداعي گرايي » در شكل اصلي خود به اين معني بود كه، هر تجربه شامل يكسري احساسهاي ساده يا « عناصر روان شناسي » ميباشد ( اتكينسون و هيلگارد[9]؛ به نقل از مقدم، 1391). در چنين فضايي از لحاظ نظري هرمان ابينگهوس[10]روانشناس آلماني كارهاي اوليه خود را در مورد حافظه شروع كرد. او اولين مقالهي خود را در مورد آزمايش حافظه در سال 1855 ميلادي به رشته تحرير درآورد. در آن دوره با وجود اينكه همه ميدانستند حافظه چيست و فلاسفه سالها در مورد آن نظريه پردازي كرده بودند اما هيچگونه صورتبندي منظمي از ساختار حافظه مورد آزمايش قرار نگرفته بود و هيچ دستگاه تحليل پيچيدهاي وجود نداشت و دادههاي حاصل از آزمايشهاي قبلي در دسترس نبود. در واقع اگر بخواهيم به سرآغاز علمي در مورد حافظه اشاره كنيم، بيترديد كار ابينگهوس يكي از نخستين وپيشگامترين كار علمي در اين زمينه بود. نخستين كار او در مورد حافظه نيز با مطالعه بر روي فهرستي از هجاهاي بيمعني كه خود ادعا كرده بود آغاز گرديد ( نگاه كنيد به شكل شماره 1-1) و دليل او در استفاده از هجاهاي بيمعني اين بود كه براي تبيين چگونگي شكل گيري حافظه ميبايست آزمايشي فراهم گردد تا آزمودنيها از آن هيچگونه اطلاعي نداشته باشند او كشف كرد كه هرچه فهرست طولانيتر باشند به خاطر سپردن آنها مستلزم خواندن بيشتر و صرف وقت بيشتر است (نيومن و لافتوس[11] ، 2012 ). در واقع او در پژوهشهاي خود توجه خاصي به قانون « فراواني » داشت؛ يعني هرچه يك تجربه بيشتر رخ دهد آسانتر به ياد ميآيد . بنابراين، براي آزمون اين نظريه، او به موادي نياز داشت كه با تجربههاي قبلي ارتباط نداشته باشد تا بتوان تجربههاي قبلي را كنترل كرد به همين دليل، هجاهاي بيمعني را بهكار برد. نتايج بهدست آمده از تحقيقات ابينگهوس به شرح زير هستند:
[1]- Solso
[2] - Thomas
[3]- Calvo & Eysenc
[4] - Lock
[5]- Hume
[6]- Hartlei
[7]- Pavlov
[8]Thorndike
[9] - Atkinson & Hilgard
[10]- Herman Ebbinghous
[11]- Newman& loftus
پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود
پرداخت و دانلود