دسته بندي | روانشناسي |
فرمت فايل | docx |
حجم فايل | 130 كيلو بايت |
پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود
پرداخت و دانلود
مباني نظري و پيشينه رضايت شغلي و سلامت
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد و دكترا (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
- همرا با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
- توضيحات نظري كامل در مورد متغير
- پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
- رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
- منبع : دارد (به شيوه APA)
- نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc
قسمتي از مباني نظري متغير:
تعريف و مفهوم رضايت شغلي
چارچوب اين پژوهش پنداشتي است و بر اساس مفاهيم اصلي رضايت شغلي و سلامت استوار است. در مورد مفهوم رضايت شغلي، تعريف رضايت شغلي، عوامل موثر بر رضايت شغلي، ابعاد، نظريات و تئوريهاي موجود در رضايتمندي شغلي و در خصوص مفهوم سلامت، تعريف سلامت از ديدگاههاي مختلف، ابعاد سلامت، مدلهاي موجود در سلامت، عوامل موثر بر سلامت مورد بحث قرار ميگيرد.
رضايت، همواره به عنوان يك رابطه بين انتظار و يك تجربه زيسته معني ميشود و اين رابطه را ميتوان بر حسب موقعيتهاي فردي و تعادل بين سهمي كه فرد از اين موقعيتها دارد، و بازگشت ناشي از اين تبادل بين انتظار و تجربه زيسته تبيين نمود. بنابراين به زبان سادهتر رضايت فاصله بين ايده آل(انتظار) و واقعيت(تجربه زيسته) تعريف ميشود. هر چند فاصله اين دو تفاضل ايدهآل و واقعيت كمتر شود فرد راضيتر و عكس اين قضيه هر چند اين فاصله بيشتر شود ناراضي خواهد بود. در زماني كه فرد در يك موقعيت شغلي قرار ميگيرد اگر فاصله بين ايدهآلها و انتظارات او از شغل با واقعيت تجربه نموده او كمتر باشد رضايت شغلي او نيز بيشتر خواهد بود(51 و60).
در منابع تعاريف متعددي از رضايت شغلي ارائه شده است. ساعتچي رضايت شغلي را درجه اي از خشنودي ميداند كه كارمند از ارضاي نيازهاي خود به وسيله شغلش تحصيل ميكند. شفيع آبادي معتقد است رضايت شغلي، احساس فرد نسبت به شغلش است. به عبارت ديگر، ميزان كلي تأثرات مثبتي كه افراد نسبت به شغلشان دارند، مثلاً زماني كه گفته ميشود فرد رضايت شغلي دارد، منظور اينست كه فرد شغل خود را دوست دارد و احساسات او نسبت به آن مثبت است(55). كوهلن[1] معتقد است اگر انگيزههاي اصلي و مهم فرد در زمينه شغلش و كارهايي كه انجام ميدهد ارضاء شوند، رضايت از شغل ميسر خواهد شد. هرچه فاصله بين نيازهاي شخصي فرد و ادراك يا نگرش او نسبت به توانايي بالقوه شغل براي ارضاء اين نيازها كمتر باشد رضايت شغلي نيز بيشتر خواهد بود(68). وجود انگيزش در شغل براي ادامه اشتغال لازم و ضروري است و اگر فرد به شغل خود علاقمند نباشد و در انجام وظايفش برانگيخته نشود ادامه حرفه برايش ملالت آور خواهد بود. ولي برآورده شدن نيازها از طريق حرفه احساس رضايت نسبت به شغل ايجاد ميشود. بسته به اهميت و شدت وجود نياز و ميزان ارضاء آن توسط حرفه، احساس رضايت نيز بيشتر خواهد بود(68).
رضايتمندي شغلي شامل نگرش مثبت يا منفي فرد از شغل ميباشد و متاثر از عوامل متعددي مانند حقوق و دستمزد، ارتباطات، سياستها، رويهها، ابعاد شغلي، تنظيم كار و ويژگيهاي شخصي كاركنان ميباشد. رضايت شغلي همچنين بر رفتار سازماني، ميزان تاخير، غيبت و ترك خدمت كاركنان تاثير ميگذارد. بنابراين، رضايتمندي كاركنان از شغل و سازمان موجب موفقيت در كار و اثر بخشي آنها خواهد شد(55). تحقيقات نشان ميدهد كه علت ديدگاه مثبت و منفي افراد نسبت به شغل و كارشان شامل موارد زير مي باشد:
1- عوامل مربوط به سياستها و رويهها
2- عواملي مربوط به شرايط به خصوص از كار و يا نحوه قرار گرفتن افراد در محل انجام كار
3- عوامل در ارتباط با شخصيتهاي فردي كاركنان (55).
ويس[2]، ديويس[3]، انگلند[4] و لافكوئيست[5] رضايت شغلي را به عنوان رضايت دو طرفه افراد با تقويت كنندههاي باطني و بيروني دانستهاند. بنابراين رضايت شغلي تلاش براي قدرداني از افراد به وسيله فاكتورهاي محيطي بيروني و دروني ميباشد كه منجر به رضايت كاري افراد ميگردد(51 و52).
مك كورميك[6] و ايگلن[7] (1985) تفاوتهاي رضايت شغلي دروني و بيروني را شناسايي كردند. رضايت دروني به عنوان تجربهي يك حس شايستگي تشريح ميشود. به طور همزمان رضايت بيروني به عنوان خرسندي كه از پاداشهاي خارجي منتج ميشود، تشريح ميگردد. رضايت شغلي در گستردهترين مفهوم، به نگرش عمومي فرد به سوي يك شغل يا ابعادي از شغل ارجاع داده ميشود(56).
رضايت از شغل خود امري روانشناختي است و جنبه فردي دارد، اما محيط كار، رضايت از مديريت و عوامل اجتماعي بسياري نيز بر آن تاثير ميگذارد. سنجش سطح رضايت شغلي مبتني بر اين فرض است كه اولا احساس رضايت يا نارضايتي ناشي از نگرشي است كه خود نيز تا اندازهاي با چگونگي شغل و مقتضيات مربوط به آن پديد ميآيد. ثانيا چنين نگرشهايي عوامل موثر در برخي از رفتارها به حساب ميآيند. اگر چه همه اعضاي نيروي كار نيز نسبت به مقتضيات عيني كار به طور يكسان واكنش نشان نميدهند، بنابراين در اين اندازهگيريها بايد تفاوتهاي فردي را در نظر گرفت(51).
به نظر هاپاك رضايت شغلي مفهومي پيچيده و چند بعدي است و با عامل هاي رواني، جسماني و اجتماعي ارتباط دارد. تنها يك عامل موجب رضايت شغلي نميشود بلكه تركيب معيني از مجموعه عامل هاي گوناگون سبب ميگردد كه فرد شاغل در لحظه معيني از زمان، از شغلش احساس رضايت كند و به خود بگويد كه از شغلش راضي است و از آن لذت ميبرد. فرد با تاكيدي كه بر عامل هاي گوناگون از قبيل: ميزان درآمد، ارزش اجتماعي شغل، شرايط محيط كار و فراورده هاي اشتغال در زمانهاي متفاوت دارد، از راههاي گوناگون احساس رضايت ميكند(51).
به اعتقاد بسياري از صاحب نظران از ميان همهي مفاهيمي كه متخصصان رفتار سازماني، مديريت و روانشناسان سازماني و صنعتي در موقعيتهاي سازماني مختلف مورد مطالعه قرار دادهاند، رضايت شغلي از مهمترين زمينههاي پژوهشي بوده است. اكثر ايشان به گونه كلي اين مفهوم را از دو ديدگاه نگرشي و انگيزشي مورد بررسي قرار دادهاند براي مثال هلريگل[8]و وودمن[9] رضايت شغلي را بازخورد عمومي فرد نسبت به شغل يا حرفه خويش تعريف ميكنند، در حاليكه برخي ديگر مانند لوكه رضايت شغلي را به عنوان حالت هيجاني
[1]-kohlen
[2]- Weiss
[3]-Daivis
[4]-England
[5]-Lafquist
[6]-Mccormic
[7]-Iglean
[8]-Herigel
[9]- Woodman
پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود
پرداخت و دانلود