مباني نظري و پيشينه پژوهش خودپنداره ( فصل دوم پايان نامه )

دانلود ارزان فايل هاي دانشجويي و دانش آموزي

مباني نظري و پيشينه پژوهش خودپنداره ( فصل دوم پايان نامه )

۳ بازديد
دسته بندي روانشناسي
فرمت فايل docx
حجم فايل 118 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

مباني نظري و پيشينه پژوهش  و خود پنداره

در 23 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي و فارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

خود : مفهوم خود [1]و مطالعه آن در طول تاريخ بشري همواره مورد توجه بوده­است و فيلسوفان و متفكران دربارۀ آن بسيار انديشيده و نگاشته­اند. اغلب محققان معتقدند مطالعه خود با نوشته­هاي فيلسوف و روان­شناس ويليام جميز[2] (1948-1890) آغاز شد. جيمز (1892) خود را به دو نوع فاعلي و مفهولي تقسيم كرد (دورنر، 2006).

خود فاعلي دائماً تجارب حاصل از ارتباط با مردم، اشياء وقايع را به نحوي كاملاً ذهني سازمان داده و تغيير مي­نمايد، خود مفهولي مجموعۀ آن چيزهايي است كه شخصي مي­تواند آن را مال خود بنامد. به عنوان مثال در عبارتي نظير من در بارۀ خودم فكر مي­كنم، من به عنوان متفكر معني فاعل اشاره مي­كند در حالي كه خودم به خود به عنوان موضوع تفكر اشاره دارد. (راجرز، 1369). ويليام جميز (1890) معتقد بود هر تجربه­اي كه متضمن اشاره به خود باشد، ، احساس فرد نسبت به بهزيستي و خود ارضامندي را تحت تأثير قرار مي­دهد (مجازي دلفارد، 1368). چارلز[3] (1976) معتقد است خود طي پنج ماه اول زندگي پديد مي­آيد و پس از آن به سرعت رشد مي­كند. ولي خود را مجموعه صفاتي مي­داند كه فرد را منحصر به فرد مي­سازد، در واقع خود، مركز وجود هر فرد[4] محسوب مي­شود. (چوكو[5]، 2004).

خود مركزي است كه فرد به وسيلۀ آن از ابعاد مختلف انساني خود آگاه مي­شود. نقش­هايي كه فرد بازي مي­كند ممكن است به طور همزمان مواردي را از قبل خود به عنوان يادگيرنده، خود به عنوان فرزند، خود به عنوان ورزشكار، خود به عنوان دوست، به عنوان فرد مذهبي شامل مي­گردد.خود چند بعدي است و مي توان گفت اين جنبۀ آن براي شكل­گيري خود پنداره مهم است. (رات و جاكوبز[6] به نقل از چوكو، 2004).

2-3-1 تعاريف خود پنداره

در ادبيات تحقيق خودپنداره برخي اوقات به طرحوارۀ خود[7]، بازنمايي خود[8]، تصويرخود[9]، ادراك خود[10]، تعريف شده­است. خود پنداره مفهومي روان شناختي است كه احساسها، ارزيابي­ها، نگرش­ها و نيز مقوله­هاي توصيفي ما از خودمان را در بر مي­گيرد. خودپنداره در بيرون، ويژگيهاي شخصيتي و رفتاري و در درون چگونگي احساس ما را در بارۀ خودمان و جهان اطرافمان نشان مي­دهد (كيامنش و پور اصغر، 1385).

برن[11] (1984) خودپنداره را نگرشها و احساسات و دانش فرد در مورد توانايي­ها، مهارت­ها، ظاهر و پذيرش اجتماعي خود مي­داند، اين تعريف ابعاد مختلف شناختي، اداركي و عاطفي را در مورد خود­پنداره مورد توجه قرار مي­دهد. به اعتقاد چارلز (1976) خودپنداره شامل اسنادهاي بدني، رفتارها، باورها، ارزش­ها، علايق و استعدادها مي­شود و در كل هر چيزي را كه در باره­ي ماست و ما در باره­ي خودمان باور داريم در بر مي­گيرد (نصيري، 1377).

خودپنداره يك مجموعه سازگارانه[12] از باورها در مورد خود است كه براي معرفي خود به فرد و ديگران به كار مي رود و صفات شخصيتي، ارزش­ها، احساسات اخلاقي ، آرزوها و تعهداتي كه براي خود قابل تصور است را شامل مي­شود. خود پنداره به فرد اجازه مي­دهد در بافتهاي اجتماعي گوناگون اسنادهاي خودكار بكار ببرد و دامنه­اي از بازنمايي­هاي رفتاري و كلامي خود را كه براي تعاملات اجتماعي گريز ناپذير هستند را مورد استفاده قرار دهد. (چاپلينگ[13]، 2000 به نقل ازنادري، 1392)

روان­شناسان اجتماعي كه در حوزۀ شناخت اجتماعي مطالعه مي­كنند به سازمان و وجوه مختلف خود­پنداره توجه خوبي داشته­اند، آنان خود­پنداره را به عنوان نوعي طرحوارۀ شناختي كه يك نوع سازماندهي شناختي است مي­دانند كه از تجارب گذشته فرد ناشي مي­شود و در طي آن به پردازش اطلاعات موجود راجع به خودش مي­پردازد (ماركوس[14]، 1997 به نقل از سليمي، 1389)؛ به عبارت ديگر بعد از اينكه، به يك برداشت يا نگرش كلي رسيديم اين برداشت و نگرش ما به عنوان يك نوع صافي عمل مي­كند كه به ما كمك مي­كند تا به دريافت و پردازش اطلاعات جديدي راجع به خودمان بپردازيم. طرحوارۀ خود[15] يكي از مؤلفه­هاي اصلي خود پنداره است كه به عنوان كليتي شخصي، اطلاعات و تجربيات بعدي در درون آنها روان سازي مي­شوند و خودپندارۀ پيچيده­تري را تشكيل مي­دهند (پورحسين، 1383).

خود پنداره شامل كليه باورها، فرضيه­ها، تصورات و عقايدي است كه فرد نسبت به خودش دارد اين فرضيه­ها، باورها و تصورات فرد راجع به خودش در فرآيند به نام تصور از خود سازمان دهي مي­گردد و منظور از آن تصويري است كه فرد از وجود خودش در ذهن دارد، اين تصوير نشان دهندۀ رويكرد فرد به آنچه كه دوست دارد باشد است و از آن براي توصيف خود براي خودش و ديگران استفاده مي­نمايد. راجرز (1902) خود­پنداره را مجموعۀ منظمي از ويژگي­ها مي­داند كه فرد آن را جزئي از خودش تلقي مي­كند، او بر اين باور است كه هنگامي كه ما با افراد پيرامون خود، والدين، دوستان و معلمان در تعامل مي­باشيم شروع به ايجاد خود­پنداره مي­كنيم و اين خود­پنداره غالباً بر پايه ارزشيابي­هاي ديگران از ما شكل مي­گيرد. (فراهاني، 1378). خود­پندار، دلالت بر مجموعه­اي منظم از نگرش ها و تصورات فرد در باره­ي خودش دارد. (لوپز[16] و همكاران، 2001) كه به فرد انسجام بخشيده و به ارزيابي وي از خودش كمك مي­كند (ديسپون[17]، 2003). عليرغم اينكه در گذشته، خودپنداره به عنوان يك ساختار تك بعدي تلقي گرديده ليكن بررسي­هاي اخير نشان مي­دهد كه اين مفهوم داراي ساختاري چند بعدي بوده و اجزايي مستقل دارد (لوپز و كارمن[18]، 2002).

بسياري از محققان براين عقيده­اند كه به ميزاني كه افراد به يك هويت يا خودپنداره منسجم و شخصي دست مي­يابند، با احساسات مثبت يا منفي گوناگون درگير مي­شوند، به اعتقاد آنان باورهاي ناهماهنگ و از هم گسيخته در مورد خود، به مشكلات عاطفي و هيجاني متعدد منجر مي­گردد (كوپر و پروين[19]، 1998). در واقع افرادي كه داراي خود پندارۀ واضح، خوب؛ تعريف شده، هماهنگ و تقريباً با ثبات هستند از سلامت روان شناختي بيشتري برخوردارند اين افراد به يك ديد روشن در مورد خود رسيده­اند و كمتر تحت تأثير وقايع روزانه و ارزيابي­هاي اين وقايع قرار مي­گيرند. (كمپل[20] و همكاران، 1999). راجرز خود آرماني را خود­پنداره مي­داند كه انسان آرزو مي­كند داشته باشد (شاملو، 1374).

راجرز همساني و همخواني بين خود آرماني و خود واقعي را مورد تأكيد قرار مي­دهد و مي­گويد كه انسان بايد طوري عمل كند كه همساني (عدم تعارض) بين ادراك­هاي خويشتن و همخواني بين ادارك­هاي خويشتن و تجربيات خود را حفظ كند. (پروين ترجمه جوادي وكديور، 1373).

خود­پندارۀ يك كودك در حقيقت رويكرد او نسبت به خودش است كه اين رويكرد مي تواند به شكل­هاي گوناگوني وجود داشته­باشد. مثلاً ممكن است فكر كند كودك بدي است يا شاگرد خوب و درس خواني يا مي­تواند در آينده فرد شايسته­اي باشد يا هم اكنون فردي دوست داشتني است (نصيري، 1377).

2-3-2منابع تشكيل دهندۀ خود پنداره

خود­پندارۀ هر فردي تا حد زيادي نوعي انعكاس و بازتاب طرز رفتار و تفكر ديگران نسبت به اوست. نقش افراد مهم (پدر، مادر، خواهران، برادران، معلم و همسالان) در زندگي كودك در سالهاي اوليه زندگي يعني زماني كه كودك منبع و مرجع ديگري براي مناسب تشخيص دادن يا ندادن رفتارهايش ندارد بسيار مهم است. در خانه افراد مهم زندگي كودك، والدين او هستند و در درجۀ دوم خواهران و برادران او، در مدرسه عموماً معلمين (بسته به سطح سني و ويژگي­هاي شخصيتي كودك) و همسالان و هم­كلاسي­ها هستند كه در شكل­گيري خود­پندارۀ كودك اهميت دارد. از ديگر منابع تشكيل دهندۀ خودپنداره در كودك در همين سنين بازخوردهاي فيزيكي است كه از جست و جوها و تحقيقاتش در محيط فيزيكي اطرافش به دست مي­آورد. اين نوع بازخوردها شامل اطلاعات بدست آمده از تجارب خود كودك است تا عقايد و نگرش­هاي ديگران نسبت به كودك مثلاً هنگامي كه كودك در حال بازي كردن با تعدادي مكعب است و سعي مي كند شكل خاصي را بسازد اما به علت فرو افتادن مكعبها قادر به انجام اين كار نيست. او به محدوديت و ناتوانايي اش بدون اينكه نيازي به گفتن توسط ديگران باشد پي مي برد.

بسياري از فعاليتهايي كه كودك انجام مي دهد بازخورد هاي گفتن توسط ديگران باشد پي مي برد. بسياري از فعاليت هايي كه كودك انجام مي دهد بازخوردهاي مسقتيم و بي واسطه دارند كه به او مي فهماند توانايي انجام اين فعاليت را ندارد و يا مهارت لازم براي اتمام موفقيت آميز اين كار را ندارد. از اين قبيل فعاليتها مي توان به دوچرخه سواري، دويدن، اسكي كردن، بازي با مكعب ها و شنا كردن اشاره نمود. خود پنداري شكل گرفته شده براساس بازخوردها به ارائه علايمي منجر مي شود كه به كودك كمك مي نمايد تا به توصيف چگونگي و نوع شخصيتش بپردازد. فرضيه هايي راجع به ميزان لياقت، توانايي و شايستگي اش بسازد و يا به كمك آن دريابد كه با ديگران چگونه رفتار كند و به رفتار ديگران با خودش توجه نمايد (كوپر اسميت و فلومن[21]، 1976).

2-3-3 ابعاد خودپنداره

به طور خلاصه عده اي كه صاحب نظران اعتقاد دارند كه خود پنداره داراي سه بعد اساسي است كه به شكل گيري خود پنداره كمك مي كند:

1-تجارب كودك در تعامل با محيط كه شامل وقايع مهم زندگي كودك و تجارب عادي و روزمره زندگي اش است.

2-تعامل و ارتباط با افراد مهم زندگي كودك مانند (والدين، خواهران، برادران، معلمين، بزرگترها، همسالان)

3-اسنادهاي كودك (شاولسون و بولز[22]،


[1] self

[2] William jams

[3]. Charles

[4].Centre of the universe

[5]. Choko, A.K

[6]. Roth & Jacobs

[7].Self-Schema

[8]. Self -reperentation

[9]. Self image

[10]. Self pevception

[11]. Byrne

[12]. Adaptive set

[13]. Japling

[14]. Marcus

[15]. Self -Scbema

[16]. Lopez

[17]. Dypeson

[18].Carmen

[19]. Cooper & Pervin

[20]. Campbell

[21]. Cooper smith & Feldman

[22].Sharelson & Bouls

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.