دانشجو كمك

دانلود ارزان فايل هاي دانشجويي و دانش آموزي

مباني نظري يادگيري خودتنظيمي

۳ بازديد
دسته بندي روانشناسي
فرمت فايل docx
حجم فايل 69 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

مباني نظري وپيشينه يادگيري خودتنظيمي

در 57 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه


به اعتقاد روان شناسان هر رفتاري كه از ما سر مي زند، معلول يادگيري است. بدين معني كه يك رشته از يادگيري هاي ساده تر موجب يادگيري هاي پيچيده تر مي شوند. به علاوه چون محيط زندگي افراد آدمي همواره در معرض تغيير است، انسان براي غلبه بر اين دگرگوني ها ناچار از يادگيري است
(مختاري، 1389).

يادگيري، يك فرايند است. در هر فرايند، عوامل و متغيرهايي در حال تعامل‌اند. بر خلاف گذشته كه تصور مي‌شد توانايي يادگيري هر فرد، تابعي از ميزان هوش و استعدادهاي اوست، در چند سال اخير اين نظريه در ميان روان‌شناسان قوت گرفته است كه با وجود نقش تعيين‌كننده عواملِ ذاتي هوش و استعداد در يادگيري، عوامل غيرذاتي نيز در اين رابطه، مهم قلمداد مي‌شوند. يكي از اين موارد «راهبردهاي يادگيري» است كه روان‌شناسي تربيتي در كشف اين راهبردها، در چند سال اخير، پيشرفت زيادي داشته است. يادگيري براي انسان و ساير موجودات زنده، اهميت بنياديني دارد. در عمل، تمام فعاليت‌هاي روزانه ما (صحبت كردن، فهميدن، خواندن، ارتباط اجتماعي و...) وابسته به دريافت و ذخيره اطلاعات از محيط پيرامون ما مي‌باشد. حافظه و يادگيري، ما را قادر مي‌سازد تا مهارت‌هاي تازه آموخته و رفتارهاي تازه در خود ايجادكنيم. بدون يادگيري احتمالاً هيچ‌گونه حيات انساني وجود نمي‌داشت ( مفاخري و معتمدي، 1390 ).

در دهه هاي اخير نقش و اهميت راهبردهاي خود تنظيمي در يادگيري به طور فزاينده اي مورد توجه قرار گرفته است. رويكرد خود تنظيمي فرايند پيچيده اي است كه تغييراتي را در مهارت ها، خود نظم دهي، دانش راهبردي، توانايي ها و انگيزش يادگيرندگان ايجاد مي كند (گراهام[1] و هريس[2]، 2005). بيش از دو دهه است كه نقش الگوي خود تنظيمي به عنوان يك رويكرد آموزشي براي تحول راهبردهاي تحصيلي و خود نظم دهي در بين دانش آموزان ثابت شده است (علي بخشي، آقا يوسفي، زارع، بهزادي پور، 1390).

خودتنظيمي در يادگيري از مقوله هايي است كه به نقش فرد در فرايند يادگيري توجه دارد. اين سازه ابتدا در سال 1967 توسط بندورا[3] مطرح شد. زيمرمن (1986)، نيز به عنوان يكي از نظريه پردازان تئوري شناختي – اجتماعي، راهبردهاي يادگيري خود تنظيمي را نوعي يادگيري تعريف كرده است كه در آن دانش آموزان به جاي آنكه براي كسب مهارت و دانش، بر معلمان و والدين يا ديگر عوامل اموزشي تكيه كنند، شخصاً كوشش هاي خود را شروع و هدايت مي كنند (مفاخري و معتمدي،1390). به عبارت ديگر يادگيري خود تنظيمي به مشاركت فعال يادگيرنده از نظر رفتاري، انگيزشي، شناختي و فراشناختي در فرايند يادگيري براي بيشتر كردن يادگيري اطلاق مي شود (سبحاني نژاد و عابدي، 1385).

مفهوم يادگيري خود نظم يافته از نظريه اجتماعي – شناختي بندورا (2006)، نشئت گرفته است كه در آن فرض مي گردد بين فرايندهاي شخصي، محيطي و رفتاري عليت متقابل برقرار است. ميزان استفاده فراگيران از راهبردهاي خود تنظيمي يادگيري نه تنها به دانش آنان درباره اين راهبردها بستگي دارد، بلكه به فرايندهاي تصميم گيري فراشناختي و پيامدهاي يادگيري در محيط آموزشي نيز مرتبط است. در مجموع، مفهوم يادگيري خود نظم يافته، به كاربرد خودتنظيمي در مسائل يادگيري، به ويژه آن گونه از يادگيري اطلاق مي شود كه در بافت كلاس و محيط آموزشي به وقوع مي پيوندد ( سيف، 1390).

مطابق نظر بندورا (1977)، خود تنظيمي كاربرد توانايي ها و قابليت هاي خود هدايتي، خود كنترلي و خود مختاري مي باشد. از نظر وي، قابليت هاي ذكر شده تحت تاثير باور افراد درباره ي خودكارآمدي در فعاليت ها و رفتارهاي مختلف است. خود تنظيمي به عنوان كوشش هاي رواني در كنترل وضعيت دروني، فرايندها و كاركردها جهت دستيابي به اهداف بالاتر تعريف شده است ( كُل[4]، لوگان[5]، والكِر[6]، 2011).

ايجاد و پرورش مهارت هاي يادگيري خود تنظيمي به يكي از اهداف آموزشي در چند دهه اخير تبدبل شده است، به طوري كه پژوهش ها و مطالعات مربوط به يادگيري خود تنظيمي در سطح جهان افزايش يافته است. يادگيرندگان خود تنظيم، افرادي فعال و خودجوش هستند كه به جاي انتظار كشيدن منفعلانه براي يادگيري واكنشي، ابتكار عمل را در يادگيري به دست مي گيرند، يادگيري آن ها هدفمند و معنادار است و با توجه به انگيزه بالا، يادگيري ايشان پايداري و تداوم خواهد داشت. اين گونه افراد در زندگي خود مسئوليت پذير تر هستند و از فرايند خودانضباطي در يادگيري خويش سود مي برند ( نامداري پژمان، 1390).

منظور از خودتنظيمي در يادگيري، توانايي يادگيرندگان براي درك و كنترل يادگيري شان است كه براي موفقيت در مواد درسي بسيار مهم است و آن ها را به يادگيرندگاني اثربخش و كارآمد تبديل مي كند، بنابراين راهبرد يادگيري خودتنظيمي براي آموزش اين موضوع به يادگيرندگان است كه رفتارشان آموختني است و مي توانند اثرهاي رفتاري خود را بررسي كنند و محيط يادگيري خود را چنان سازمان دهند كه رفتارها و تلاش هايشان بازدهي بيشتري داشته باشد ( زيمرمن، 2003 به نقل از عجم و همكاران، 1391 ).

راهي ساده براي تعريف مفهوم خود تنظيمي وجود ندارد. اما محققان بارها و بارها بر سه بخش تاكيد كرده اند. اول، يادگيري خود تنظيمي شامل استراتژي هاي فراشناختي دانش آموزان براي برنامه ريزي، نظارت و اصلاح شناخت خود است كه اشاره به آگاهي و كنترل فرايندهاي تفكر دارد. دوم، تلاش دانش آموزان در مديريت كارهاي علمي خود، به عنوان جزء ديگري از يادگيري خود تنظيمي ارائه شده است. جنبه سوم، راهبردهاي شناختي واقعي دانش آموزان است كه براي يادگيري مواد واقعي مورد استفاده قرار مي دهند. از لحاظ تئوري، اين مهارت ها بايد نقش مهمي را در شرايط يادگيري عمومي كه در آن يادگيرندگان به طور فعال در فرايند يادگيري شركت دارند، ايفا نمايد ( پِنگ[7]، 2012 ).

 


[1]- Graham

[2]- Harris

[3]- Bandura

[4] - Cole

[5] - Logan

[6] - Walker

[7] - Peng

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

ابعاد و انداز هاي آشپز خانه

۴ بازديد
دسته بندي معماري
فرمت فايل ppt
حجم فايل 445 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

در يك آشپزخانه مهندسي ساز، تمام وسايل طوري چيده مي شوند كه غير قابل تغيير بوده وداراي سطوح كاري و ذخيره مواد باشند. در اين نوع آشپزخانه ها يك اجاق برقي و يك سطح پوششي ديگر وجود دارد.

پروژه ي مجموعه فرهنگسرا

۳ بازديد
دسته بندي معماري
فرمت فايل docx
حجم فايل 3.109 مگا بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

 

چكيده

مجموعه فرهنگسرا از فضاهاي مطلوب جهت پرورش روح وجسم جوانان مي باشد.حساسيت گروه سني جوانان،كثرت آنها وكمبود امكانات فرهنگي،آموزشي براي نسل جوان اهميت ايجاد چنين مجموعه هايي را دركشورايران آشكار مي سازد.براي دستيابي به طراحي اين مجموعه نيازمند مطالعات عميقي از جوانب مختلف مي باشد.

در طراحي اين مجموعه2 عامل مهم مورد نظر قرارگرفته است:

1-قشر استفاده كننده از فضا(ويژه گروه سنينوجوانان و جوانان و بزرگسالان)

2-نوع استفاده از فضا(عملكرد فرهنگي،آموزشي)

اين مطالب در5 فصل به شرح زيرارائه گرديده است.

فصل اول به بررسي مسئله واهداف ايجاد چنين فضا هايي پرداخته است.

فصل دوم به مطالعه پروژه هاي مشابه در كشورهاي خارج از ايران وداخل ايران پرداخته است.

فصل چهارم مباني واصول طراحي اين مجموعه همراه با استانداردها،سرانه ها ودياگرام هاي موجود مورد بررسي قرار گرفته است.

فصل سوم تمام ويژگيهاي جمعيتي،اجتماعي،فرهنگي،اقتصادي،تاريخي،اقليمي،ودر نهات مكانيابي سايت مورد بررسي قرار گرفته است.فصل پنجم به بررسي وتشريح ايده هاي طراحي اين مجموعه وفضاي طراحي شده پرداخته است.

اميد است اين مطالب مبنايي براي ايجاد چنين مجموعه هايي در كشور ايران باشد.

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

مباني نظري و پيشينه سطوح انگيزه يادگيري باليني

۴ بازديد
دسته بندي روانشناسي
فرمت فايل docx
حجم فايل 112 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

مباني نظري و پيشينه سطوح انگيزه يادگيري باليني

در  49 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

 

چهارچوب اين پژوهش از نوع پنداشتي و بر اساس مفاهيمي چون آموزش ، يادگيري ، انگيزه يادگيري و سطوح مختلف آن و چگونگي تامين نيازهاي اساسي رواني بر اساس تئوري خود تعيين كنندگي استوار است و در راستاي آن مفاهيم فوق در محيط باليني پرستاري مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد.

كلمه آموزش از واژه لاتين “educate” كه به معناي آموختن است مشتق شده است.ريشه كلمه آموزش به معناي آشكار نمودن توان بالقوه يك فرد است. آموزش رفتارهاي فرد را اصلاح مينمايد و باعث تغييراتي در رفتار فرد ميگردد كه براي وي سودمند است.ميتوان گفت آموزش يك فرايند اجتماعي است كه اهميت آن دراصلاح رفتار است(29) و طيف وسيعي از فعاليتها را در برميگيرد(30).

همچنين آموزش به فعاليتهاي حرفه اي معلم گفته ميشود و به عنوان فراهم آوردن فرصتهايي براي اينكه دانشجويان ياد بگيرند، تعريف شده است.پس بنا به تعريف آموزش به فعاليتهايي گفته ميشود كه با هدف آسان ساختن يادگيري از سوي آموزگار طراحي ميشود و بين آموزگار و يادگيرنده بصورت كنش متقابل جريان مي يابد و نقش معلم صرفا فراهم آوردن شرايط و امكاناتي است كه يادگيري را آسان ميسازد(33). از اين رو آموزش مجموعه  فعاليتهايي است كه در خدمت پرورش و كارآموزي قرار دارند(5).

هايگرن[1] معتقد است كه آموزش فرايندي مركب است كه تعبير متفاوتي از ديدگاه هاي مختلف دارد. فيلسوفان عامل اصلي آموزش را مد نظر قرار ميدهند و روانشناسان به فرد يادگيرنده و فرايند يادگيري مينگرند و جامعه شناسان به سيستم اجتماعي كه در تعامل با گروه و فراگيرنده است، ميپردازند( 27 ).

نظامهاي آموزشي و فعاليتهاي حاكم بر آن با توجه به پيشرفت جوامع، همواره دستخوش تغيير و تحول است كه اين امر خود معلول تحولات اجتماعي و علوم مختلف آن مي‌باشد. سرعت تحول نظامهاي آموزشي به حدّي است كه گاهي موجب تغيير كل ساختار آموزشي جامعه مي‌گردد(14). از اين رو در دنياي امروز هيچ‌كس از آموزش و يادگيري2 بي نياز نيست و يادگيري بخشي از زندگي انسانها محسوب مي‌گردد. شايد به جرأت بتوان گفت كه مهمترين اصل زندگي انسانها يادگيري است؛ زيرا انسان از بدو تولد تا انتها با فرايندهاي مختلف يادگيري روبه‌رو مي‌باشد(31).

مفهوم يادگيريرا ميتوان به صورتهاي مختلف تعريف كرد : كسب دانش و اطلاعات، عادتهاي مختلف، مهارتهاي متنوع و راه هاي گوناگون حل كردن مسائل مختلف.به گفته هركنهان و السون[2] يادگيري يكي از مهم ترين موضوعات در روانشناسي امروز و در عين حال يكي از مشكل ترين مفاهيم براي تعريف كردن است(5).

رفتارگرايان يادگيري را تغيير در رفتار قابل مشاهده و اندازه گيري و پيروان مكاتب شناختي، آن را كسب بينش‌هاي جديد و يا تغيير در بينش‌هاي گذشته عنوان مي‌كنند(31).

شايد يكي از جامع‌ترين تعاريف يادگيري از ديدگاه ماركس و هليوس[3] باشد. در اين تعريف آمده است يادگيري يعني ايجاد تغييرات نسبتا پايدار در رفتار بالقوه يادگيرنده، مشروط بر آنكه اين تغيير بر اثر اخذ تجربه رخ دهد(5). در جريان هر يادگيري دو شرط اساسي يعني فراگير و فراده وجود دارند. البته بديهي است كه فراده يا معلم هرگز چيزي راياد نمي‌دهد بلكه شرايط را فراهم مي‌سازد تا فراگير ياد بگيرد(14). درتوضيح اين تعريفلازم است اصطلاحات تغييرنسبتا پايدار،توانايي بالقوه وتجربهشرح داده شود. منظورازتغييرنسبتا ((پايدار))، تغييري است كه دوام دارد.هدف از(( توانايي بالقوه))، عبارت است ازتوانايي كه فردوجوددارد، اماهنوز ظاهرنشده است. مثلا عده اي ازما اين توانايي را داريم كه خلبانماهري شويم اما درحال حاضر نمي توانيم خلباني كنيم. دراين مورد گفته مي شودكهتوانايي مابراي هدايت يك هواپيما بالقوه است و هنوز به فعل در نيامده است.هدفازكاربرد كلمه ((تجربه)) اين است كه تغييراتي را مي توان به عنوان يادگيري به حسابآورد كه محصول تمرين باشد نه تغييراتي كه دراثر رشد وبلوغ، مثل رشد قد و وزن بهوجود مي آيد(5 ).

يادگيري يك رويداد كاملا دروني است.تمام آنچه را كه ما ياد ميگيريم بطور انحصاري و اختصاصي در سلولهاي مغزي و احتمالا بصورت الگوهاي خاصي از فعاليتهاي سلول مغزي ذخيره مي شود.براي كسب اطلاع از ميزان يادگيري فرد به رفتار قابل مشاهده او مراجعه مي كنيم(32). در واقع يادگيري كسب دانش يا مهارت توسط فرد است. براي يادگيري موثر و كارا نياز است كه بدانيد دانشجويان چه چيزي را براي يادگيري نياز دارند. يادگيري بستگي به انگيزه براي يادگيري ، توانايي يادگيري و محيط يادگيري دارد(33).

فرايند آموزش-يادگيري به اندازه قدمت انسان است. در صورتي كه اين فرايند موثر باشد ، فرد يادگيرنده مي تواند بهترين بهره را از چيزهايي كه در محيط پيرامونش است، ببرد. در صورتي كه فردي هنر تعامل با اطرافيان را نياموزد، مشكلات زيادي را نسبت به فردي كه روابط اجتماعي مناسبي را فرا گرفته است خواهد داشت. بنابراين كسب دانش، مهارت و نگرشي كه بتواند فرد يادگيرنده را به روش مناسبي براي سازگاري با محيط آماده نمايد از اهداف فرايند آموزش- يادگيري مي باشد. اين فرايند وسيله اي است كه در طي آن مدرس، فرد يادگيرنده و برنامه ها به صورت منظمي براي تامين اهداف از پيش تعيين شده سازماندهي مي شوند.اين فرايند شامل اجزائي مثل روش آموزش، مواد درسي، كلاس درس و بحث وخلاقيت در كلاس مي باشد. فرايند آموزش و يادگيري با تكميل شدن چنين محيطي تحت تاثير قرار مي گيرد. اين فرايند مي تواند با تامين شرايط مناسب براي يادگيرندگان غني و دائم گردد. مدرس مي تواند با در نظر گرفتن نيازهاي افراد يادگيرنده، نقش بسيار مهمي در تسهيل اين فرايند داشته باشد.

 


1-Hygern

2-learning

3-Hergenhahn and Elson

                                                                                                                                                         Hellois-Marquize and1

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

مباني نظري و پيشينه سبك هاي عشق ورزي

۶ بازديد
دسته بندي روانشناسي
فرمت فايل docx
حجم فايل 62 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

در 20 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:  WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه


پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

مباني نظري و پيشينه سلامت عمومي و تعارض متقابل كار- خانواده

۲ بازديد
دسته بندي روانشناسي
فرمت فايل docx
حجم فايل 136 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

مباني نظري و پيشينه پژوهش تعارض كار خانواده

 

در 38 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي و فارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

    چهارچوب اين پژوهش پنداشتي بوده و بر پايه مفاهيم  سلامت عمومي و تعارض متقابل كار- خانواده استوار است كه در اين راستا مفاهيمي همچون سلامت، تعاريف سلامت، ابعاد سلامتي، تعارض كار با خانواده، تعارض خانواده با كار و ابعاد آن ها (زمان، فشار، رفتار) مورد بحث قرار مي گيرد.

    سلامت يكي از واژه هايي است كه بيشتر مردم با آن كه مطمئن هستند معناي آن را مي دانند، تعريف آن را دشوار مي پندارند. از اين رو تعاريف بسياري از سلامت در دوره هاي مختلف شده است(37).

    به طور كلي سلامتي مفهوم وسيعي دارد و تعريف آن تحت تاثير ميزان آگاهي و طرز تلقي جوامع با شرايط گوناگون جغرافيايي و فرهنگي قرار مي گيرد. ضمن اين كه سلامتي يك روند پوياست و با گذشت زمان نيز مفهوم آن تغيير خواهد كرد(38). قديمي ترين تعريف سنتي كه از سلامتي شده است عبارت است از " بيمار نبودن". انتقاد وارد شده بر اين تعريف آن است كه نقش عوامل تعيين كننده زيست محيطي، اجتماعي، روان شناختي و فرهنگي را در تعريف سلامتي در نظر نگرفته است(42،39). نارسايي اين مفهوم زيست پزشكي[1]، منجر به ايجاد مفهوم اكولوژيك[2] شده است كه سلامت را به عنوان تعادل پويا بين انسان و محيط زيست و بيماري را به صورت عدم تعادل وجود انسان با محيط زيست در نظر مي گيرد(40). با پيشرفت هاي علوم اجتماعي در دوران معاصر آشكار شد كه سلامت مي تواند تحت تاثير عوامل اجتماعي، روان شناختي، فرهنگي، اقتصادي وسياسي قرار گيرد و هنگام تعريف و اندازه گيري سلامت بايد اين عوامل را هم در نظر گرفت(41). مدل كليت[3] تركيبي از همه مفاهيم نام برده شده را بيان مي كند و مي گويد: سلامت، نشانه اي از فكر سالم و عالي در بدن سالم و در خانواده هاي سالم و محيطي سالم است. اين مدل به ارتقاء سلامت و حفظ آن تاكيد مي كند(37). تعاريف متعددي از سلامت وجـود دارد. فرهنگ وبسـتر[4] سلامتي را وضعيت خوب جسـماني و روحي و به خـصوص عاري بودن از درد يا بيـماري جسمي مي داند در حالي كه فرهنگ آكسـفورد سلامتي را وضعيت عالي جسم و روح و حالتي كه اعمال بدن به موقع و موثر

انجام شود بيان مي كند(42).

   دان[5] سلامتي را به صورت وضعيتي كه در آن فرد تعادل و مسير هدفمند را در محيط خود حفظ مي كند، بيان مي نمايد. در حقيقت تعاريف سلامتي بر دو نظر كلي تاكيد دارند، سلامتي پويا است و نه ايستا و محيط و زمينه زندگي افراد بر ميزان دستيابي آن ها به سلامتي تاثير گذار است(43). با اين وجود تعريفي كه بيشتر از همه درباره سلامت پذيرفته شده است، تعريف سازمان بهداشت جهاني[6] است كه در مقدمه اساسنامه آن ذكر شده است:" سلامتي عبارت است رفاه كامل جسمي، رواني و اجتماعي و نه تنها بيماري يا معلول نبودن"(44). بدين منوال از تعريف سازمان جهاني بهداشت چنين بر مي آيد كه سلامتي مفهومي بسيار گسترده تر از رفاه جسمي است و براي سالم بودن، تعادل و هماهنگي در عملكرد روان و مغز نيز الزامي است(45). در سال هاي اخير با گنجاندن توانايي داشتن "يك زندگي اقتصادي و اجتماعي مثمر" اين تعريف تقويت شده است. تعريف WHO از سلامتي از اين نظر كه بسيار گسترده است، مورد انتقاد قرار گرفته است و بعضي از اشخاص استدلال مي كنند كه نمي توان سلامت را به عنوان يك حالت كلي تعريف كرد بلكه بايد به صورت يك فرايند تطبيق پيوسته با تقاضاهاي ديگر زندگي و تغييراتي كه به معناي زندگي داده مي شود، در نظر گرفته شود. اين يك مفهوم پويا است كه كمك مي كند تا مردم خوب زندگي كنند، خوب كار كنند و از زندگي خود لذت ببرند. بنابراين تعريف سازمان بهداشت جهاني از سلامت به نظر بسياري از اشخاص به عنوان يك هدف آرماني محسوب مي شود تا  فرضيه اي واقع بينانه كه ممكن است در برخي از افراد وجود داشته باشد و در سايرين خير(37).

    به اين منظور عده اي از محققان سازمان بهداشت جهاني يك تعريف عملياتي را براي سلامتي بيان     كرده اند كه شامل 1- نبودن شواهد آشكار بيماري و درست عمل كردن شخص به طور عادي در حدود معيارهاي پذيرفته شده سلامتي در مورد يك جنس، سن، جامعه و منطقه جغرافيايي.

2-كار كردن چند اندام بدن به اندازه كافي و در رابطه با يكديگركه نشانه نوعي تعادل يا پايداري بدن است. اين حالت نسبتاً ثابت است اما چون انسان تابع محرك هاي داخلي است ممكن است تغيير نمايد(42).

   علي رغم محدوديت هاي نام برده مفهوم سلامتي مطابق تعريفWHO كاربرد مثبت و گسترده دارد و استاندارد"سلامت مثبت" را تعيين مي كند. اين تعريف نشان دهنده آرزوي مردم و نماينده هدف كلي يا هدفي است كه مـلت ها بايد براي آن بكوشند. سلامـت بر تمام ابعـاد زندگي افراد تاثير گذار است، از طرف

 ديگرشغل و حرفه، نقش اجتماعي و روابط بين فردي متاثر از سلامت مي باشند(46).

   در حرفه پرستاري چهار تعريف به واسطه چهار الگو توسط اسميت[7] پيشنهاد شده است:

1-الگوي اديو منيستيك[8](ايده آلي): در اين حالت  فرد به خود يابي و حد كمال رسيده و توانايي خود را از بالقوه به بالفعل در مي آورد.

2-الگوي سازگاري[9]: انسان به طور موثر قادر به كنش با محيط فيزيكي و اجتماعي خود است.

3-الگوي ايفاء نقش[10]: بيانگر ميزان توانايي فرد در ايفاي نقش خود به طور موثر است.

4-الگوي كلينيكي[11]: فقدان علائم و نشانه هاي بيماري و ناتواني قابل تشخيص با علم پزشكي است.

از نظر اسميت الگوي ايده آلي جامع ترين الگو و الگوي كلينيكي سطحي ترين الگو است (42).

   با توجه به تعاريف سلامتي متوجه مي شويم كه سلامتي داراي ابعاد متعددي است. بانكر و كووالكسي[12] پنج بعد جسمي[13]، رواني[14]، اجتماعي[15]، معنوي[16]و عقلاني[17] را به عنوان ابعاد سلامتي معرفي نموده اند (45). در صورتي كه آقا ملايي و ملك افضلي، علاوه بر ابعاد فوق، بعد شغلي[18] را نيز جزء ابعاد سلامتي مي دانند (47،37).

    معمول ترين بعد سلامتي، سلامت جسمي است كه نسبت به ديگر ابعاد سلامتي ساده تر مي توان آن را ارزيابي كرد. سلامت جسمي در حقيقت ناشي از عملكرد درست اعضاء بدن است(38). نشانه هاي سلامت جسمي در فرد عبارت است از: سيماي خوب، پوست تميز، اشتهاي كافي، خواب راحت، وزن مناسب و .... (37). بعد ديگر سلامتي بعد رواني است كه شامل توان واكنش در برابر انواع گوناگون تجربه هاي زندگي به صورت قابل انعطاف و معني دار است(37). بعضي از نشانه هاي سلامت رواني عبارت است از: سازگاري فرد با خود و ديگران، قضاوت صحيح در برخورد با مسائل، داشتن روحيه انتقاد پذيري و داشتن عملكرد مناسب در برخورد با مشكلات(42،38).

     بعد اجتماعي سلامتي شامل: سطوح مهارت هاي اجتماعي، عملكرد اجتماعي و توانايي شناخت هر شخص از خود به عنوان عضويي از جامعه بزرگتر است(37). اين بعد به نوشته حاتمي و همكاران از دو جنبه قابل بررسي است: يكي ارتباط سالم فرد با جامعه، خانواده، مدرسه و محيط شغلي و ديگري سلامتي كلي جامعه كه با توجه به شاخص هاي بهداشتي قابل محاسبه، مي توان سلامت جامعه را تعيين و با هم مقايسه كرد(38). اختلال در يك بعد از سلامت مي تواند ساير ابعاد را نيز تحت تاثير قرار دهد( نمودار 1).

 

 اختلالات جسمي                        اختلالات رواني                        اختلالات اجتماعي

 


[1] -bio medical

[2] - ecologic

[3]- holistic

[4] -webster

[5]-  Dunn

[6]- World Health Organization

[7] -Smit

[8]- euduimonistic

[9]-adaptation model

[10]-role playing model

[11] -clinical model

[12] -Bunker&kowalski

[13] -physica Dimension

[14] -mental Dimension

[15] -social Dimension  

[16]-spiritual Dimension 

[17] -intellectual Dimension

[18]-vocational Dimension

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

مباني نظري و پيشينه رضايت شغلي و سلامت

۲ بازديد
دسته بندي روانشناسي
فرمت فايل docx
حجم فايل 130 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

 

 مباني نظري و پيشينه رضايت شغلي و سلامت

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد و دكترا (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

 

  • همرا با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
  • توضيحات نظري كامل در مورد متغير
  • پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
  • رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
  • منبع :                           دارد (به شيوه APA)
  • نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از مباني نظري متغير:

 

تعريف و مفهوم رضايت شغلي

 

چارچوب اين پژوهش پنداشتي است و بر اساس مفاهيم اصلي رضايت شغلي و سلامت استوار است. در مورد مفهوم رضايت شغلي، تعريف رضايت شغلي، عوامل موثر بر رضايت شغلي، ابعاد، نظريات و تئوري­هاي موجود در رضايتمندي شغلي و در خصوص مفهوم سلامت، تعريف سلامت از ديدگاه­هاي مختلف، ابعاد سلامت، مدل­­هاي موجود در سلامت، عوامل موثر بر سلامت مورد بحث قرار مي­گيرد.

   رضايت، همواره به عنوان يك رابطه بين انتظار و يك تجربه زيسته معني مي‌شود و اين رابطه را مي‌توان بر حسب موقعيت‌هاي فردي و تعادل بين سهمي كه فرد از اين موقعيتها دارد، و بازگشت ناشي از اين تبادل بين انتظار و تجربه زيسته تبيين نمود. بنابراين به زبان ساده‌تر رضايت فاصله بين ايده آل(انتظار) و واقعيت(تجربه زيسته) تعريف مي‌شود. هر چند فاصله اين دو تفاضل ايده­آل و واقعيت كمتر شود فرد راضي‌تر و عكس اين قضيه هر چند اين فاصله بيش‌تر شود ناراضي خواهد بود. در زماني كه فرد در يك موقعيت شغلي قرار مي­گيرد اگر فاصله بين ايده‌آلها و انتظارات او از شغل با واقعيت تجربه نموده او كمتر باشد رضايت شغلي او نيز بيشتر خواهد بود(51 و60).

   در منابع تعاريف متعددي از رضايت شغلي ارائه شده است. ساعتچي رضايت شغلي را درجه اي از خشنودي مي­داند كه كارمند از ارضاي نيازهاي خود به وسيله شغلش تحصيل مي­كند. شفيع آبادي معتقد است رضايت شغلي، احساس فرد نسبت به شغلش است. به عبارت ديگر، ميزان كلي تأثرات مثبتي كه افراد نسبت به شغل­شان دارند، مثلاً زماني كه گفته مي­شود فرد رضايت شغلي دارد، منظور اينست كه فرد شغل خود را دوست دارد و احساسات او نسبت به آن مثبت است(55). كوهلن[1] معتقد است اگر انگيزه­هاي اصلي و مهم فرد در زمينه شغلش و كارهايي كه انجام مي­دهد ارضاء شوند، رضايت از شغل ميسر خواهد شد. هرچه فاصله بين نيازهاي شخصي فرد و ادراك يا نگرش او نسبت به توانايي بالقوه شغل براي ارضاء اين نيازها كمتر باشد رضايت شغلي نيز بيشتر خواهد بود(68). وجود انگيزش در شغل براي ادامه اشتغال لازم و ضروري است و اگر فرد به شغل خود علاقمند نباشد و در انجام وظايفش برانگيخته نشود ادامه حرفه برايش ملالت آور خواهد بود. ولي برآورده شدن نيازها از طريق حرفه احساس رضايت نسبت به شغل ايجاد مي­شود. بسته به اهميت و شدت وجود نياز و ميزان ارضاء آن توسط حرفه، احساس رضايت نيز بيشتر خواهد بود(68).

 رضايتمندي شغلي شامل نگرش مثبت يا منفي فرد از شغل مي­باشد و متاثر از عوامل متعددي مانند حقوق و دستمزد، ارتباطات، سياستها، رويه­ها، ابعاد شغلي، تنظيم كار و ويژگي­هاي شخصي كاركنان مي­باشد. رضايت شغلي همچنين بر رفتار سازماني، ميزان تاخير، غيبت و ترك خدمت كاركنان تاثير مي­گذارد. بنابراين، رضايتمندي كاركنان از شغل و سازمان موجب موفقيت در كار و اثر بخشي آنها خواهد شد(55). تحقيقات نشان مي­دهد كه علت ديدگاه مثبت و منفي افراد نسبت به شغل و كارشان شامل موارد زير مي باشد:

1- عوامل مربوط به سياستها و رويه­ها

2- عواملي مربوط به شرايط به خصوص از كار و يا نحوه قرار گرفتن افراد در محل انجام كار

3- عوامل در ارتباط با شخصيت­هاي فردي كاركنان (55).

 ويس[2]، ديويس[3]، انگلند[4] و لافكوئيست[5] رضايت شغلي را به عنوان رضايت دو طرفه افراد با تقويت كننده­هاي باطني و بيروني دانسته­اند. بنابراين رضايت شغلي تلاش براي قدرداني از افراد به وسيله فاكتورهاي محيطي بيروني و دروني مي­باشد كه منجر به رضايت كاري افراد مي­گردد(51 و52).

 مك كورميك[6] و ايگلن[7] (1985) تفاوت­هاي رضايت شغلي دروني و بيروني را شناسايي كردند. رضايت دروني به عنوان تجربه­ي يك حس شايستگي تشريح مي­شود. به طور همزمان رضايت بيروني به عنوان خرسندي كه از پاداش­هاي خارجي منتج مي­شود، تشريح مي­گردد. رضايت شغلي در گسترده­ترين مفهوم، به نگرش عمومي فرد به سوي يك شغل يا ابعادي از شغل ارجاع داده مي­شود(56).

  رضايت از شغل خود امري روانشناختي است و جنبه فردي دارد، اما محيط كار، رضايت از مديريت و عوامل اجتماعي بسياري نيز بر آن تاثير مي­گذارد. سنجش سطح رضايت شغلي مبتني بر اين فرض است كه اولا احساس رضايت يا نارضايتي ناشي از نگرشي است كه خود نيز تا اندازه­اي با چگونگي شغل و مقتضيات مربوط به آن پديد مي­آيد. ثانيا چنين نگرشهايي عوامل موثر در برخي از رفتارها به حساب مي­آيند. اگر چه همه اعضاي نيروي كار نيز نسبت به مقتضيات عيني كار به طور يكسان واكنش نشان نمي­دهند، بنابراين در اين اندازه­گيري­ها بايد تفاوت­هاي فردي را در نظر گرفت(51).

   به نظر هاپاك رضايت شغلي مفهومي پيچيده و چند بعدي است و با عامل هاي رواني، جسماني و اجتماعي ارتباط دارد. تنها يك عامل موجب رضايت شغلي نمي­شود بلكه تركيب معيني از مجموعه عامل هاي گوناگون سبب مي­گردد كه فرد شاغل در لحظه معيني از زمان، از شغلش احساس رضايت كند و به خود بگويد كه از شغلش راضي است و از آن لذت مي­برد. فرد با تاكيدي كه بر عامل هاي گوناگون از قبيل: ميزان درآمد، ارزش اجتماعي شغل، شرايط محيط كار و فراورده هاي اشتغال در زمانهاي متفاوت دارد، از راههاي گوناگون احساس رضايت مي­كند(51).

  به اعتقاد بسياري از صاحب نظران از ميان همه­ي مفاهيمي كه متخصصان رفتار سازماني، مديريت و روانشناسان سازماني و صنعتي در موقعيت­هاي سازماني مختلف مورد مطالعه قرار داده­اند، رضايت شغلي از مهمترين زمينه­هاي پژوهشي بوده است. اكثر ايشان به گونه كلي اين مفهوم را از دو ديدگاه نگرشي و انگيزشي مورد بررسي  قرار داده­اند براي مثال هلريگل[8]و وودمن[9] رضايت شغلي را بازخورد عمومي فرد نسبت به شغل يا حرفه خويش تعريف مي­كنند، در حاليكه برخي ديگر مانند لوكه رضايت شغلي را به عنوان حالت هيجاني


[1]-kohlen

[2]- Weiss

[3]-Daivis

[4]-England

[5]-Lafquist

[6]-Mccormic

[7]-Iglean

[8]-Herigel

[9]- Woodman

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

مباني نظري و پيشينه مديريت (فصل دوم پايان نامه)

۲ بازديد
دسته بندي روانشناسي
فرمت فايل docx
حجم فايل 81 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

مباني نظري و پيشينه  مديريت (فصل دوم پايان نامه)

در 43 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي و فارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

 

مديريت در مفهوم كلي و عام آن، به گونه ها و با ديدگاه هاي متعدد تعريف شده است. به طوري كه بايد گفت به تعداد نويسندگان اين رشته، از مديريت تعريف به عمل آمده است. با اين همه انديشمندان مديريت در يك نكته اتفاق نظر دارند و آن، اداره كردن سازمان با استفاده صحيح و منطقي از منابع انساني و مادي براي رسيدن به هدف سازمان مي باشد ( قرائي مقدم، 1382).

از مديريت تعاريف متعددي ارائه شده است و عمدتاً آن را شامل « برنامه ريزي، سازماندهي، كارگزيني، هدايت و رهبري، كنترل و نظارت » دانسته اند، اما با توجه به تحولات چند ساله اخير و نظر به اينكه توجه به اخلاقيات و منابع انساني در مديريت امروز جايگاه خاصي پيدا كرده است، تعريف زير براي مديريت در شرايط حاضر، مناسبتر به نظر مي رسد. از نگاه برخي صاحبنظران، مديريت تركيبي از علم و هنر براي پديد آوردن محيطي مناسب مي باشد كه در آن همفكري و همكاري با ديگران به منظور شكل دادن به فرايندي كارساز امكانپذير مي گردد و همچنين طي آن، استفاده بهينه از منابع، براي عرضه خدمات يا كالاهايي قابل رقابت، جهت جلب رضايت متقاضيان آنها، با پرهيز از بروز هرگونه عواقب نامطلوب تحقق مي يابد ( رحمان سرشت، 1384 ).

« كيمبل وايلز[1]» در تعريف مديريت و رهبري آموزشي مي گويد: « رهبري آموزشي عبارتست از ياري و مدد به بهبود كار آموزشي و هر عملي كه بتواند معلم را يك قدم پيش تر ببرد». همچنين به نظر او نقش مدير و رهبر آموزشي عبارت است از « حمايت، تقويت، ياري و مساعدت و سرانجام همكاري كردن، نه دستور دادن و هدايت كردن » ( قرائي مقدم، 1382 ).

مديريت، فرايند به كارگيري مؤثر و كارآمد منابع مادي و انساني در برنامه ريزي، سازماندهي، بسيج منابع و امكانات، هدايت و كنترل است كه براي دستيابي به اهداف سازماني و بر اساس نظام ارزشي مورد قبول صورت مي گيرد. تاكنون تعاريف متعددي براي مديريت ارائه شده است. برخي از مهمترين تعاريفي كه ارائه شده، به قرار زير است:

-         هنر انجام امور به وسيله ديگران

-         فرايندي كه طي آن تصميم گيري در سازمان ها صورت مي پذيرد

-         انجام وظايف برنامه ريزي، سازماندهي، رهبري، هماهنگي و كنترل

-         علم و هنر هماهنگي كوششها و مساعي اعضاي سازمان و استفاده از منابع براي نيل به اهداف سازماني

بازي كردن نقش رهبر، منبع اطلاعاتي، تصميم گيرنده و رابط براي اعضاي سازمان ( كونتر[2] و همكاران، ترجمه چمران، 1380).

تعريف ذيل، مفاهيم كليدي مديريت را در بردارد:

-         مديريت يك فرايند است.

-         مفهوم نهفته مديريت، هدايت تشكيلات انساني است.

-         مديريت مؤثر، تصميم هاي مناسبي مي گيرد و به نتايج مطلوبي دست مي يابد.

-         مديريت كارا به تخصيص و مصرف مدبرانه مي گويند.

-         مديريت بر فعاليت هاي هدفدار تمركز دارد ( جاسبي، 1370).

« ماري پاركر فالت[3]» در تعريف مديريت مي گويد: « مديريت هنر انجام دادن كارها به وسيله ديگران است». در اين معني هركس بتواند كارها را با استفاده از نيروي ديگران به انجام برساند مدير است. به عبارت ديگر، مدير هماهنگ كننده و كنترل كننده فعاليت هاي دسته جمعي براي رسيدن به هدف مطلوب سازمان با حداكثر كارايي است. در همين رابطه « هنري فايول[4]» در تعريف مديريت مي گويد: « مديريت عبارت است از علم و هنر متشكل و هماهنگ كردن، رهبري و كنترل فعاليت هاي دسته جمعي به منظور رسيدن به هدف مطلوب با حداكثر كارايي». برخي هم مديريت را دانش اداره كردن و بهره گيري منطقي و عقلائي از منابعي كه در راه رسيدن به هدف يا هدف هاي معلوم در اختيار گذاشته شده است، تعريف مي كنند. استونر[5] مي گويد: « مديريت، فرايند، برنامه ريزي، سازماندهي، هدايت و كنترل كوشش هاي سازمان و استفاده از تمام منابع سازمان براي دستيابي به اهداف معين سازماني است». آنچه از اين تعريف بر مي آيد آن است كه وظيفه اصلي مديريت، استفاده از همه منابع و امكانات براي رسيدن به هدف هاي سازماني مي باشد. بنابراين مي توان گفت: مدير خوب كسي است كه با استفاده صحيح، منطقي و عقلائي از منابع مادي و انساني، سازمان را براي رسيدن به هدف خود كه برآورنده يكي از نيازهاي جامعه است، رهبري و هدايت مي كند (قرائي مقدم، 1382 ).

2-1-2 . مديريت كلاس 

نهاد آموزش و پرورش، يكي از بزرگترين توليدكنندگان اطلاعات و بي ترديد عمده ترين مصرف كننده و ذخيره كننده اطلاعات و دانايي محسوب مي شود. اين مهم در كشور ما به علت توسعه كمي آموزش و پرورش و توجه به مؤلفه هاي ديني و ملي و فرهنگي از گستردگي و ارزش بالايي برخوردار است. توليد دانش و كاربرد آن در فرايند تعليم و تربيت، موجب افزايش دانايي و توانايي يادگيرندگان و معلمان شده و آموزش و پرورش را در مهم ترين مأموريت خود؛ يعني، تربيت نيروي انساني توانمند و كارآمد بيش از گذشته توفيق خواهد داد ( جوادي بورا و نازكتبار، 1389).

تاكنون، تعاريف متعددي براي مديريت كلاس، ارائه شده است. نظريه هايي كه در خصوص سبكهاي مديريت وجود دارد بسيار است مانند نظريه همكاري چستر بارنارد[6] (1983)، نظريه همسازي وايت بك[7] وكريس آرگريس[8](1954)، نظريه سلسله مراتب مازلو[9](1954و1970)، نظريه هاي X وYداگلاس مك گرگور[10] (1960) و نظريه رنسيس ليكرت[11] (1961،1967) كه همگي در خصوص فرد وسازمان مي باشند (عرب شهراب؛ ساكي، 1389).

اما پژوهش حاضر سبكهاي مديريت را بر اساس نظريه وولفگانگ و گليكمن ( 1996 )، مورد توجه قرار داده است. بر اين اساس، سبكهاي مديريت كلاس عبارتند از : سبك مداخله گر ، سبك غير مداخله گر و سبك تعاملي .

واژۀ «مديريت كلاس» در اغلب تعاريف سنتي ، هم معنا با واژۀ انظباط به كار رفته است . به عنوان مثال دويل[12] (1986) مديريت كلاس را "درمان بدرفتاري هاو اختلالاتي كه در محيط آموزشي رخ مي دهد"


[1] - Kimblle Wiles

[2] - Kounter

[3] - Mary Parker Follet

[4] - Henry Faiol

3  - Stonner

 

[6]- Chester Barnard

[7] - White Back

[8] - Chris Argyris

[9]- Mazlow

[10] - Mc Gregor

[11] - Likert

[12] - Doyl


پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

ضوابط واصول طراحي هتل ومتل

۳ بازديد
دسته بندي معماري
فرمت فايل docx
حجم فايل 713 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

ضوابط و اصول طراحي هتل و متل ( مجتمع هاي بين راهي

هتل از آن دسته مباحثي محسوب ميشود كه بيشتر به عملكرد بنا توجه دارد تا به فرم آن.

با اين وجود نميتوان از فرم به عنوان يكي از مهمترين عناصر جذب مخاطب فارغ شد.

هتل ها از نظر كيفي به چند دسته ي عمده تقسيم ميشوند. كه در زبان عام از آنها به تعداد ستاره تعبير ميشود. يكي از ايده هاي مورد استفاده در هتل ميتواند تفكيك فضاهاي سرويس دهنده و سرويس شونده باشد.

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

مباني نظري و پيشينه پژوهش ويژگيهاي شخصيت

۲ بازديد
دسته بندي روانشناسي
فرمت فايل docx
حجم فايل 56 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

مباني نظري و پيشينه پژوهش ويژگيهاي شخصيت

در32 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي و فارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

صاحب نظران حوزه شخصيّت و روان شناسي از كلمۀ شخصيّت تعريفهاي گوناگوني ارائه داده اند. از نظر ريشه اي، گفته شده است كه كلمۀ شخصيّت كه معادل كلمۀ Personality انگليسي است درحقيقت از ريشه لاتين Persona گرفته شده كه به معني نقاب يا ماسكي بود كه در يونان و روم قديم بازيگران تئاتر بر چهره مي گذاشتند. اين تعبير تلويحاً اشاره بر اين مطلب دارد كه شخصيّت هركس ماسكي است كه او بر چهرۀ خود مي زند تا وجه تميز او از ديگران باشد.

هيلگارد» (Hilgard) شخصيت را «الگوهاي رفتار و شيوه‌هاي تفكر كه نحوه سازگاري شخص را با محيط تعيين مي‌كند تعريف كرده است در حالي كه برخي ديگر «شخصيت» را به ويژگيهاي «پايدار فرد» نسبت داده و آن را بصورت مجموعه ويژگيهايي كه با ثبات و پايداري داشتن مشخص هستند و باعث پيش بيني رفتار فرد مي‌شوندتعريف مي‌كنند.

شخصيت به همه خصلتها و ويژگيهايي اطلاق مي‌شود كه معرف رفتار يك شخص است، از جمله مي‌توان اين خصلتها را شامل انديشه ، احساسات ، ادراك شخص از خود ، وجهه نظرها ، طرز فكر و بسياري عادات دانست. اصطلاح ويژگي شخصيتي به جنبه خاصي از كل شخصيت آدمي اطلاق مي‌شود (شولتز،1384).

شخصيت از ديدگاه مردم: واژه «شخصيت» در زبان روزمره مردم معاني گوناگوني دارد. يكي از معاني آن مربوط به هر نوع صفت اخلاقي يا برجسته است كه سبب تمايز و برتري فردي نسبت به افراد ديگر مي‌شود مثلا وقتي گفته نمي‌شود «او با شخصيت است. »يعني «او» فردي با ويژگيهايي است كه مي‌تواند افراد ديگر را با «كارآيي و جاذبه اجتماعي خود» تحت تأثير قرار دهد. در درسهايي كه با عنوان پرورش شخصيت تبليغ و داير مي‌شود، سعي بر اين است كه به افراد مهارتهاي اجتماعي بخصوصي ياد داده ، وضع ظاهر و شيوه سخن گفتن را بهبود بخشند با آنها واكنش مطبوعي در ديگران ايجاد كنند همچنين در برابر اين كلمه ، كلمه «بي‌شخصيت» قرار دارد كه به معني داشتن «ويژگيهاي منفي» است كه البته به هم ديگران راتحت تاثير قرار مي دهد اما در جهت منفي. شخصيت از ديدگاه روانشناسي: ديدگاه روانشناسي در مورد «شخصيت» چيزي متفاوت از ديدگاههاي «مردم و جامعه» است در روانشناسي افراد به گروههاي «با شخصيت و بي‌شخصيت» يا«شخصيت خوب و شخصيت بد» تقسيم نمي‌شوند؛ بلكه از نظر اين علم همه افراد داراي «شخصيت» هستند كه بايد به صورت «علمي» مورد مطالعه قرار گيرد اين ديدگاه به شخصيت و انسان» باعث پيدايش نظريه‌هاي متعددي از جمله : «نظريه روانكاوي كلاسيك ،نظريه روانكاوي نوين ،نظريه انسان گرايي، نظريه شناختي  ، نظريه يادگيري اجتماعي  و …  در حوزه مطالعه اين گرايش از علم روانشناسي شده است(كريمي،1386).

2-6- ويژگيهاي شخصيت:

نظر به اينكه شخصيت تشكيل شده است از الگوهاي ويژه فكري، احساسي و رفتاري كه هر فرد را از افراد ديگر متمايز مي‌سازد.مي توان عنوان داشت كه  شخصيت، سرچشمه دروني دارد و در طول حيات، تقريباً پايدار باقي مي‌ماند. روان‌شناسان شخصيت، ويژگي‌هاي يگانه افراد و نيز مشابهت‌ها بين گروه‌هايي از افراد را مورد مطالعه قرار مي‌دهند. بنابراين، توجه به شخصيت افراد و تمايز قائل شدن بين افراد بر اساس ويژگيهاي شخصيتي آنان طي قرنهاي متمادي همواره مورد بحث بوده است. اگر رجوعي به نظريات داشته باشيم خواهيم ديد كه ويژگيهاي شخصيت همواره مد نظر صاحبنظران و نظريه پردازان قرار داشته است. في المثل آنجائيكه بقراط اقدام به دسته بندي انسان كرده است. بقراط جوامع انساني را بر اساس چهار خلط مزاجي، صفراوي، دموي، بلغمي و سوداوي تقسيم مي كند. لومبروزو زيست شناس معروف، انسان ها را بر اساس علائم فيزيولوژيك تقسيم بندي مي كند. و در دوران معاصر شلدون انسان ها را در سه گروه آندومورف، مزومورف و اكتومورف تقسيم بندي كرده است. اما در جديد ترين تقسيم بندي در حوزه روانشناسي توسط آيسنك، انسان ها بر دو گروه درون گرا و برون گرا تقسيم مي شوند كه هر كدام از اين گروههاي انساني داراي ويژگيهاي منحصر بفردي از نظر اين نظريه پردازان هستند بنحوي كه اين ويژگيها نحوه زندگي و رفتارهاي اجتماعي آنان را سمت و سوق ويژه اي مي بخشد(كريمي،1386).

 2-7-  شكل گيري شخصيت:

از شخصيت تعارف مختلفي شده است كه در اين نوشته تنها به چند تعرف اكتفا مي شود. شخصيت، بيانگر آن دسته از ويژگيهاي فرد يا افراد است كه شامل الگوهاي ثابت فكري، عاطفي و رفتارهاي آنهاست(عبدي، باباپور و صادري، 1387). در تعريف ديگري آورده شده كه شخصيت عبارت است از سازمان متكاملي، مركب از خصائص بدني و رواني آدمي اعم از ذاتي و مكتسب كه جمعاً معرف هويت فرد آدمي است و او را از ساير افراد جامعه به طور روشن متمايز مي سازد. شخصيت حقيقتي است واحد و غير قابل تقسيم كه چگونگي سازگاري اختصاصي فرد آدمي را با محيط و اجتماع تعيين مي كند(عابديني، 1387).

در حوزه هاي علمي مختلف نسبت به شكل گيري شخصيت افراد نظريات متفاوتي ابراز شده است كه اجمالاً مي توان به دو گروه تاثير ژن ها و تاثير اجتماع در شكل گيري شخصيت اشاره كرد. هر چه به گذشته تاريخي برگرديم تاثير ژن ها در شخصيت و منش انسان ها را پر رنگ تر از دوران معاصر – هر چند به صورت تلويحي – مي توان مشاهده كرد كه رفتار افراد ناشي از ذات آنان است و هر چه به دوران معاصر نزديك تر مي شويم رويكرد تاثير اجتماع بر شخصيت و منش افراد فزوني مي يابد.

در روانشناسي اجتماعي علاوه بر تاثير روحي و رواني و ژنتيكي در شكل گيري شخصيت و منش انسان بر تاثير موارد مختلف نهادها و محيط اجتماعي نيز تاكيد مي شود. حسب اين رويكرد است كه عنوان مي شود افراد در محيط هاي اجتماعي داراي شخصيت هاي متفاوتي هستند. بعبارتي، بر اساس اين رويكرد، افراد بر اساس نقش هاي مختلفي كه در محيطهاي اجتماعي متفاوت بر عهده مي گيرند، شخصيت متفاوتي مي يابند(شولتز و شولتز، 1386).

رويكردهاي موجود در باب شخصيت ديدگاه هاي موجود درباره شخصيت، به دو دسته اصلي تقسيم مي‏شوند


پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود